سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاکریز

روز سوم ماه رمضان بود که با پسر 9ساله ام بعد از نماز ظهر سر به بیابان گذاشتیم . رفتیم که ساعاتی از روز راسرگرم کار و رسیدگی به چند درخت باشیم تا روز بگذرد .بین راه پسرم آب طلب کرد . از یک مغازه یک بطری آب سرد تگری خریدم .یه بستنی هم برداشت .توماشین بستنی و آبو با اشتها خورد ،منو برادرش هم حسرت یه جرئه از اون آبو داشتیم . تحمل کردیم تا افطار شد وبا چند لیوان شربت تشنگیمون برطرف شد . روزبعد دوباره رفتم بیابون . ساعت سه بود .دیدم اوستا محمودچند رگ آجر چیده و کنار دیوار دراز کشیده . هوا خیلی گرم بود اما تو همون هوا از خستگی خوابش برده بود . دلمو گذاشتم جای دل اون . دیدم اگه روزه داری هم هست اون روزه داری صفا داره . زیر آفتاب داغ ، شمشه و ماله در دست ، سطل سیمانو بیاری بالا بریزی روی دیوار و بعد آجرهارو یکی یکی بچینی تا بشه دیوار . اونوقت روزه هم بگیری .صداتم بلند نشه و شکر خدا بکنی . حالا تصور کنید کسانی که زیر کولرهای گازی ، کنار استخر و جکوزی، با هندونه سردو شربت انبه روزه می خورن و میگن : ای بابا کی به کیه . کی ازاون دنیا خبر آورده .  ماکه نمیگیریم .!! 





برچسب ها : مذهبی  , 
      

روزگاری مثل این روزها یه بانوی پهلوشکسته با بازوی کبود توی خونه علی (ع) در بستر افتاده بود . یه گل یاس که بوی بابایش رسول خدا رو میداده . یه خانوم که تا روزهای آخر عمر شوهرداری و خانه داری یادش نرفته . یه همسر که برا گرفتن حق شوهر مظلومش خونه به خونه مهاجر و انصار در زد و ازشون خواست به حقانیت علی (ع) اقرار کنن . این روزها فاطمه (س) فقط درد پهلوی شکسته نداره که درد نامردمی مردمی نادان و بوزینه صفت رو داره . مردمی که هنوز چند روز از رحلت پیامبرشون نگذشته ، خونه دختر پیامبرشونو آتش می زنند . هنوز صدای یا حق یا حق گفتن مقتدایشون توگوششونه برای گرفتن سیم وزر دینشونو می فروشن . این روزها خونه علی چه خبره؟... چجوری میشه با علی علیه السلام همدردی کرد .چجوری میشه به زهرای مرضیه گفت : یا فاطمه سلام الله ما هم از امت پدرت هستیم .دسمونو بگیر و هدایتمون کن .شفاعتمون کن که به درگاه خدا روسیاه نباشیم .





برچسب ها : مذهبی  ,