تاریخ دردل خود رازهایی دارد که تاریخ نویسان آن را نوشته اند . برخی انسانهای فهیم و دانا که می خواهند مدیریت یک جمعی را به عهده بگیرند قبل از هر درسی تاریخ را مرور می کنند وبه فراز ونشیبهای آن توجه کرده و در مدیریت خود از آن بهره می برند . برای کشور ما نیز این تاریخ ثبت شده .از روزهای اقتدار و افتخار ایرانیان در باستان و از روزهای حمله مغولان به سرزمینهای آباد و کشتن مردم به صورت دسته جمعی و از گرفت کودکان به شیر از پستان مادران . تاریخ در ایران از قحطیها و کمبود ارزاق بسیارنوشته .از نحوه مدیریت حاکمان که چگونه اجناس را جیره بندی می کردند تا فقیری از فقر دولت نمیرد. آن روزهای سخت گذشت . اکنون همه چیز فراوان است و در انبارکهای خانه های کوچک و آپارتمانی مردم و انبارهای برزگ سرمایه داران انباشته برهم . اکنون دولتی را شایسته ایران است که تاریخ بداند و بتواند تدبیر کند که چگونه این اجناس را از انبارها و انبارکها به سفره ها بیاورد تا کخ نکند . عده ای ترسیده اندکه مبادا تاریخ در تکرار خود به قحطی برسد . عده ای حریصند که مباداقیمت ارز چنین و چنان شود . واین چیزی نیست جز سوء مدیریت دولتی که در پشت تریبونها فقط از ارز می گوید و از سوخت و از انرژی و از انبارهای پر از طلایش وازتحریم . برسر چند ریال بالا و پایین قیمت نفت به جان هم می افتند و در کتاب بودجه سال آن را بالا و پایین می کنند . اما آنچه امروز در این جامعه نیاز است این است که مردم بدانند دولتشان هر تدبیری می اندیشد برای آسایش ملت است نه برای بلعیدن این حزب و له کردن آن گروه .مردم اگر صداقت را در گفتار و عمل دولتشان شاهد باشند به فقر دولت می ساند و آن را همراهی می کنند . امروزه باید قناعت را به مردم گوشزد کرد نه با حرف و سخنرانی که با عمل .بایدسفره های چرب همایشها برچیده شود .باید آینه های چند متری پشت سخنرانها برچیده شود.باید بنرهای چند متری تبریکها و شعارهای توخالی جمع شود .باید مبلمان خارجی و چند میلیونی اتاق مدیران دور ریخته شود .بایدمسافرتهای چند ده نفره به خارج برای بستن یک قرارداد کوچک تعطیل شود .باید نمای ساختمانهای دولتی و بانکها از تزیینات خارجی و سبکهای اروپایی به سبکهای اسلامی ایرانی تبدیل شود و باید....بعد، از مردم انتظار همراهی و هم صدایی داشت . ها 

سفره ی جنگی