تیرکه میرسد سینه ها آماده آماج تیرها می شود . تیرگرم است و شاید داغ . تیر می سوزاند . تیر ؟ نه تیر ماه . چهارمین ماه از سال . گرمای تابستان و شلوغی کوچه و خیابان و تعطیلی کلاس درس . همه را سردر گم می کند . عده ای از مسوولین به دنبال راه چاره برای پر کردن وقت بیکاری و فراغت جوانان . عده ای از همین مسوولین به دنبال کسب درآمد از قبل بچه های بیکار و ارزان . عده ای از همین مسوولین به دنبال جذب جوانان از کوچه و بازار به کلاسهای آموزش شهروندی که شاید روزهایی دلنشین در شهر را شاهد باشند . و..... اما خانواده ها . هرکدام هدفی در سر می پرورانند . عده ای میخواهند بچه ی شان فقط از کوچه ها جمع شود . عده ای می خواهند بچه ی شان استراحت تحصیلی کند . عده ای میخواهند بچه ی شان صفا کند . به قولی حالشو ببره و عده ای می خواهند بچه ی شان در این سه ماه هنرمند شود یا کلاس تافل را طی کند . اما
شما چه می خواهید جوانان عزیز نیمه از دست رفته .
هر سال دست اندرکاران امر خطیر اوقات فراغت می گویند و می نویسند که باید اوقات فراغت را غنی کرد و به آن بها داد و این سردرگمی سازمانی را سامان داد و برای اوقات فراغت یک متولی صاحب نظر و متخصص پیدا کرد و چه کرد و چه کرد . روزنامه ها هم سوژه ی خوبی دارند برای پر کردن صفحه خانواده و تابستانشان . اما همین که تیر می آید همه ی سازمانها تابلو کلاسهای اوقات فراغت را برپا می کنند و فراموش می کنند که سال قبل چه گفتند . باز این جوان است که می ماند به کدامین کلاس برود و در تیر ماه تیر کدام سازمان را پذیرا شود . و .... این گردونه می گردد که شاید روزی تابستان هم سرد شود و کلاسها تدام یابد و دیگر مدرسه تعطیل نشود که اوقات فراغتی باشد و جان جوان را بگیر. ..
این روزها روزهای سرنوشت ساز برای دانش آموزان است . فرا رسیدن امتحانات یعنی چیدن محصول برای دانش آموزان . پس باید همه کارها را کنار گذاشت و فقط برای جمع آوری محصول تلاش کرد . خب عده ای هم برای کسب درآمد یا سودجویی یا کامیابیهای خود به دنبال جذب برخی دانش آموزان هستند که با نشان دادن باغ سبزو سرخ به آنها وعده اول شدن در کنکور می دهند و خود ر ا خدمتگزار میدانند . آنها خدمتگذار هستند مواظب باشید .
این روزها آخرین روزهای گرامیداشت مقام معلم و کارگر است . آنان که نقششان در زندگی بشر تاثیربسیار دارد و معلم:
روزی مرا در کلاس اول راهنمایی به دفتر فراخواند . گفت : امروز صبرکن باهم به خانه تان برویم . کلاس درس تمام شد . گفت صبرکنیم دوستانت بروند بعد ما برویم . بعد از نیم ساعتی سوار ماشین ژیانش شدیم و به سمت روستای ما در 5کیلومتری مدرسه حرکت کردیم . به من نگفت چه کار دارد .وقتی رسیدیم تنور داغ بود و نان آماده . همراه با مادرم سرتنور نشست . چند لقمه نان خورد و با او همسخن شد . مرا فراخواند و گفت داخل ماشین یک بسته ای است بیاور . مقداری لباس در سایزهای اعضای خانواده برایمان خریده بود . وقت رفتن مبلغ 5000 ریال پول به مادرم داد که برای ایام عید هزینه کند . آن روزها حقوق کارگری پدرم 80 ریال در روز بود . هرگزنفهمیدم چگونه مارا نشان کرده بود . و چگونه سایزهای ما را بدست آورده بود . فقط می دانم تاثیر کارش در آن لحظه های سخت زندگی آنقدر بود که اکنون هر کودک محروم . هرافتاده در راه و هر گرفتار مرا به یاد محبت خانم مقصودی معلم حرفه وفن سال 1355در مدرسه فیروزآباد می اندازد .ومعلم ومعلم ومعلم ... گرامی باد مقام معلم .
وناگاه...
پراز عطر گل یاس شدآن خانه خشتی پراز نور.پرازشور.پرازبال وپرحوربهشتی . زمان مات . خداگرم مباهات .که احسن چه گلی خلق نمودی . علی گرم مناجات پراز نغمه ی تکبیر سماوات .
که ناگاه ..
قدم زد به روی بال ملک عمه سادات . همان غیرت حیدر . همان عصمت صدیقه حیدر . همان زینت دامان علی . زینت دامان پیمبر . همان زینت دامان خدا . زینت محشر .همانی که از او زنده شد پیکر مکتب و همان معنی مذهب . همان نور که تابیددر آن شب .همان دلبر شیرین حسین بن علی .
حضرت زینب (س)
گردو خاک لباستون رو نتکانید . عکساتون رو هنوز چاپ نکنید . دفتر خاطراتتون رو ببندید و یه جای مطمئن بذارین و ورق نزنید . ترکشای پوسیده ای که شاید پیدا کردید و با خودتون آوردین توی یه پارچه سبز بپیچید و توی صندوقچه اسنادتون یا جواهراتون بذارین . اگه پلاکی به نامتون زده شده یه جایی آویزون کنید که چشم کسی بهش نیفته . چفیه . آره چفیه تون رو نشورید همونجوری بذارین تو کمد لباساتون . برا کسی از خاطراتتون تعریف نکنید . آخه دل اونهایی که نرفتن کباب می شه . غصه می خورن . آه می کشن . بذارین یه کم بگذره بعد همه چیزو رو نمایی کنید . ..
اومدین ؟ رسیدین خونتون ؟ چشماتونو باز کنید خواب بودید ! باور می کنید رفته باشین معراج شهدا ؟ باور می کنید رفته باشین قتلگاه شهدا ؟ باور می کنید رفته باشید قطعه قطعه بهشت رو دیده باشید ؟ . خوش به حال اونایی که سعادت داشتند و شهدا طلبیدنشون ورفتند راهیان نور . اونایی هم که نرفتن از شهدا بخوان که روزیشون بشه و عازم بشن .
افسوس که خیلی تغییرات دادن . باشه بقیه برای مطلب بعد ...؟
باپایان یافتن زمستان سال 1388 بهار سال 1389 ازراه رسید . بهاری که بیشتر دوستداران ولایت و رهبری منتظر شنیدن سخنان مقام معظم رهبری بودند تا تکلیف خود در سال جدید را بدانند . مقام معظم رهبری با نام گذاری سالها با عنوانهای مختلف سعی در هدایت جامعه و مسوولین به سمت اعتلای جامعه اسلامی دارند . نامگذاریهایی که اگر به آن خوب توجه شود براساس شرایط و نیاز جامعه بوده و نوعی به هم پیوستگی نیز در آن مشاهده می شود . حضرت آقا امسال را سال همت مضاعف و کار مضاعف نام نهادند تا با تلاش و جدییت مدیران اجرایی نظام عرصه های سازندگی و علمی و اقتصادی و سیاسی کشور وارد مرحله جدیدی از پیشرفت شود . مردم نیز وظیفه دارند در عرصه های مختلف در رسیدن به این هدف مهم تلاش کنند تا دست استعمارگران و انحصارطلبان عرصه های اقتصادی جهان از ایران کوتاه شود و به خودکفایی در تمام زمینه ها دست یابیم . انشاالله
باتوجه به تعداد شرکت کنندگان سه وبلاگ زیر به عنوان برتر انتخاب شدند که لازم جهت هماهنگی با شماره ای که برایشان ارسال شده تماس بگیرند. از دیگر شرکت کنندگان نیز تشکر می شود . خدا قوت .
http://www.lashgare27.blogfa.com/
http://www.pelake59.blogfa.com/
http://31enghelab.blogfa.com/
http://31enghelab.blogfa.com
asemaniiha.blogfa.com/
defamohammadi.blogfa.com/
http://www.defaenab.blogfa.com/
http://www.pelake59.blogfa.com/
http://www.shaghayeghlive.blogfa.com/
http://zahrakuchulu.parsiblog.com/
آه جبهه کو برادرهای من . خوش به حالتون که دارین در کاروانهای راهیان نور ثبت نام می کنین . فکرنمی کنم مسافرتی بهتر و با ارزشتر از بازدید ازمناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس باشه . جایی که در ایام نوروز بازدید میلیونی داره . راستی اینها که می رن اونجا بازدید ؛دنبال چی می گردن ؟چی گم کردن ؟ قبلیها چی پیداکردن ؟چرا اگه یه مرتبه برن دوست دارن هرسال ثبت نام کنن و دوباره و سه باره برن ؟ خوبیه جوونهامون رو باید اونجا ببینی . عاشقی رو باید اونجا لمس کنی . وقتی ورودی یادمانها کفشاشون رو در میارن و با اشکشون خاک پاک اونجا رو معطر می کنن . سربه سجده می گذارن و باخدای خودشون ....خوش به سعادتشون
جنایات ریگی را دیدید و شنیدید . یک بار هم شما قاضی باشید . اورا محکوم به چه مجازاتی می کنید ؟