کی میدونه کد 99 چیه؟ کد 99!! کد 99 یه رمزه .یه رمز. منم نمی دونستم کد99 چیه ؟ امروز صبح داشتم سرتاسر اتاق قدم میزدم وتو خودم بودم وبااگر ومگرها ور میرفتم . گاهی با آهی و گاهی با دعایی .گاهی هم با حمدخدا و اینکه تقدیر هر چی باشه خواست خداست و ما هم بنده های اونیم وباید شاکر باشیم . دراگرها ومگرها با خودم کلانجار می رفتم که :اگر اون میله تو طبقه اول نبود چی مشد؟ خدایا شکر .اون میله یه سرعت گیر بوده .اگر باسرسقوط می کرد چی می شد؟ خدایا شکر از سه طبقه افتاده پایین فقط شیشتا دنده اش شکسته و ریه اش آسیب دیده.اگر طهال وقلب...؟ خدایا شکر این یه معجزه بوده .تو دعاهام توجهی به مریضهای اتاقهای اطراف داشتم که صدای ناله هاشون به گوش می رسید .یا من اسمه دوا وذکره شفا .توهمین حال هوابودم که بلند گوی بیمارستان به صدا دراومد : همکاران کد 99 سریعا به اورژانس مراجعه کنند. یه لحظه عصر روز گذشته در نظرم مرور شد .اتاق مقابل اتاق مصطفی .اون پیر مرد .پرستار می گفت کد نودونه .میگفت فعلابه کار دیگه نمی رسیم مریض کد 99 داریم .قلبش داشت از کار می افتاد . خیلی تلاش کردند اما ... خدا رحمتش کنه .راحت شد از این دنیای فانی. ناخواسته رفتم به سمت اورژانس .مثل اینکه منم از همکارانم .! دیدم تعدادی از زبده ترین پرسنل بخشها جلوی در منتظرورود کسی هستند. یه عده هم درتلاش برای آماده کردن اتاق ایزوله ولوازم مورد نیاز .از یکی پرسیدم خبریه؟ گفت مریض بد حال داریم .دقایقی بعد آمبولانس 115 وارد محوطه بیمارستان شد . پرسنل دویدند و درهاباز شد . تختو از آمبولانس بیرون کشیدند .آه. جوانی غرق به خون .از لباسهاش مشخص بود جوشکاره .بیهوش بود . به اتاق مخصوص که ازقبل آماده شده بود منتقل شد . سعید که از سرپرستارای زبده بیمارستان بود مدیریت که رو به دست داشت . سعید خیلی جوونه .اگه لباس سفیدش تنش نباشه باورد نمی شه که جوونه متخصصی باشه . رفتم که یه سرک بکشم توی اتاق .درشو بستن وگفتن دست پاروخلوت کنید بذارین همکارا کارشونو انجام بدن.دلم سوخت برا اون جون که بدون حرکت روی تخت افتاده بود .چند دقیقه ای طول کشید صدای ناله اش از پشت در اومد .خوشحال شدم که هنوز زنده ی .یاد چهار ماه پیش افتادم .توی اتاق کناریش مجتبی پرپر می زد و من بالای سرش بودم . خدا رحمتش کنه . بازم خدارو شکرکردم اصلا درد نکشیدو چند نفری هم ازش زندگی گرفتند. دیگه نتونستم توی اورژانس بمونم . اومدم تو اتاق 307 که مصطفی با دنده های شکسته و جگر پاره روی تخت دراز کشیده بود و منتظر بود براش بگم مورد کد 99 چی بود . وقتی شنید جوون جوشکار از طبقه چهارم افتاده و ازناحیه ی لگن ودست وپا و ... شکستگی داره و احتمالا ضربه مغزی شده ، حس کردم یه نفس کشید و یه نگاه به آسمون ...وحتما مثل خودم گفته : لاحول ولا قوت الا بالله العلی العظیم .
آره .کد 99 یعنی یه قدم تامرگ .یعنی مریض بدحال که یا نفس نداره یا ضربان قلب یا خونریزی در حد مرگ .خدایا هیچ کس رو به کد 99 ملقب نکن .
خاکریز
مطلب بعدی :
پدیده ای که پدیده شد