اگه تا حالا این صفحات وب هیچ کاری برای من نکرده بود ، در این دوسه روز اخیر کار ارزشمندی برام کرد . تو نوشته قبلیم گفتم که یه دوست قدیمی رو گم کرده بودم و برای یافتنش به هر دری زدم .تااینکه ... امروز اول صبح که نظرات وبلاگمو دیدم به این جمله برخوردم ." آقا ما چاکریم .خیلی دلم برات تنگ شده اینم شمارم .منتظر تماست هستم " از خونه که رفتم بیرون هنوز ماشینو استارت نزده بودم شمارشو گرفتم . فقط همینو بگم که تا فلکه پارک یا همون میدان آزادی پشت فرمون ، توی بارون حرف زدیمو حرف زدیم . از کجا؟ حالا !!یه 30کیلومتری میشه .
میگم تکنولوژی چقدرمیتونه فاصله ها رو کم کنه . چقدر میتونه مفید باشه و غصه ها رو کم کنه . و وای براون روزی که ازش بد استفاده بشه .چقدر میتونه خانمانسوز باشه .
راستی این آقای اسنوون چه اطلاعاتی داره ها .اینم تکنولوژی بلد بوده .با 20 یا 30سال عمرش اوباما و بابای اوباما رو کلافه کرده .هنوز جوهر افشای جاسوسی آمریکاییها توی فرانسه خشک نشده آلمانها رو به جون اوباما انداخت . حالا باید دید آمریکاییها از گوشی مرکر چی شنیدن .
مثلا مرکر داره با پوتین حرف می زنه ، آمریکاییها میان روخط . مرکر : ببین پوتین من خیلی دوست ندارم این اوباما به ایران گیر بده ولی چیکار کنم دستم زیر سنگه .  پوتین : نگران نباش خودم حالشومیگیرم دیدی تو اون ملاقاتمون اصلا محلش ندادم و فقط به کفشام نگاه می کردم . مرکر : آره خوشم اومد .دمت گرم .شام بیا خونه ما و....





برچسب ها : سیاسی  ,