سلام .توکل به خداوتلاش دوبال موفقیت است که شما دارید .پس برای پرواز از سکوی آمار ،ساعت 10به کلاس 241 مراجعه کنید. 
این ییامکی است که 12 ساعت پیش یعنی یک ساعتونیم مونده بود به امتحان درس آمار استباطی برای همکلاسیام ارسال کردم . یه جوری به نظرم بهشون روحیه دادم .آخه می دونستم که خیلی تلاش می کنن. یه عده مثل من برای عبوراز سد آمار و پاس کردن درس و یه عده برای گرفتن نمره مطلوب و پایین نیومدن معدل ترم و کل.
ساعت 10 شد و 10:5 دقیقه استاد با پاکت سوالها اومد وبعد از خوش بشی که جزء مرامشه ، این عبارت رو گفت: دوجور سوال دارید . یه جورش 40دقیقه وقت داره و بدون استفاده از کتاب و جزوه است یه جور سی دقیقه با استفاده از کتاب و جزوه وبدو ن مشورت و استفاده از تلفن همراه .

نوع اول توزیع شد . فکر میکردم بلدم ولی نمی دونم چجوری بنویسم . هرچی خونده بودم و شنیده بودم جلوم رژه می رفت .آزمون T میانگین با ارزش ثابت . میانگین مستقل و وابسته . فرضیه صفر وخلاف .آلفای یک صدم وپبج صدم .کی رد می شه کی تایید می شه .اگه حجم نمونه کمتر از سی بود حتما t واگه بیشتر بود z و t فرمولهای مملو از ss ,ms,fob تحلیل واریانس یه راهه و دوراهه و خی 2 و آزمونهایی با نامهای روسی وانگلیسی مثل کراس کالواریس و u من ویتنی و کالموگروف اسپیرنف و ویل کاکسون و... یه باره مثل هوار ریختن روسرم . کدوم سوال با کدوم یکی؟ ریختم حافظمو رو کاغذ اما مشکوک به همه ی پاسخها .
از استاد بگم . سرکلاس می گفت :من اینجوری سوال نمی دم که چی روتعریف کنید وچی رو نام ببرید . همینجوری هم شده بود .فقط یه کسی که عمیق به حرفها ومثالهارو گوش کرده بود می تونست جواب سوالها رو بده . نه یکی مثل من که وقتی می شینه تو کلاس فکرش به هزار جا می ره تا استاد بهش بگه فلانی شنیدی چی گفتم؟ مشکل نداری؟ تازه وقتی میاد توکلاس و مشکل هم داره میگه : بله استا فهمیدم چی شد . نه مشکل ندارم . و استا میره بحث بعدی... میگفت : اسیر این اسمهای ثلمبه سلمبه نشین .کالموگروف اسپیرنف!!!. اینها آزمونهای ساده ایست . ولی من گرفتار همونها شدم . گرفتار فرمولهایی که هر کدومو چهار مرتبه نوشتمو جزء جزء اونو برا خودم تعریف کردم . 
یعنی نفهمیدم چی باید یاد بگیرم . چی مهمه در آمار استباطی . 
70دقیقه گذشت فکر کنم 40یا 50دقیقه هم استاد تمدید کرد .به هرجهت همه ی سوالها رو جواب دادم . استاد همونجا صفحه اول امتحانو تصحیح کرد و هر کس ورقشو میداد می تونست ببینه چیکار کرده . وقتی ورقمو دادم و صفحه اول امتحانمودیدم زانوها شل شد . یعنی همش غلط ؟ وسایلموجمع کردم و اومدم بیرون . نشستم اذان گفتن نمازو خوندم ولی می دونستم هنوز نمی تونم رانندگی کنم . روی صندلیهای محوطه نشستم و به دوران کارشناسی فکر کردم . واینکه چرا حالا نمی تونم چیزی که بلدم روی کاغذ بیارم .؟ یه شیش ساعتی از امتحان گذشته بود و تقریبا حوصله حرف زدن باکسی رونداشتم . فقط به این فکر میکردم که بهتره انصراف بدم و ... یکی از هم کلاسیها پیام داد که من هنوز تو شوک امتحان آمارم . یه جوری از جا پریدم . و براش نوشتم شماکه تو شوک امتحان باشید من باید چه کنم ؟ آخه اون یکی از شاگرد زرنگامون  هست که در این درس مهارت داشت . شاید یه جوری این پیامش آبی بود روی آتش غمهای من که فکر می کردم فقط من امتحانو سخت دیدم . اومدم خونه .برای اینکه به خودم آرامش بدم بیل رو برداشتم و شروع کردم باغچه بیل زدن . ولی ...
به قصد نوشتن نشستم پای سیستم . آخه با نوشتن خیلی آروم میشم . حتی اگه داستان سخت ترین غصه هام باشه .همین که سیستم بالا اومد اسکایپ پیام داد و دید استادم به دلداریم اومده .نوشته بود سعی کردم مشروط نشی . هنوز آنلاین بود . جواب دادم که به فکر انصرافم و...و دوباره جواب دادو گفت : حیفه و.... غصه بعدیم درست شد . اسکایپه نه ایمیل ! از خودم پرسید یعنی نمی خوای حرف بزنی .نمره نیاوردی خجالت نداره که . تماس برقرار کردم . دیگه غصه افتادن از آمار رو نداشتم . دلم می خواست یه گریه ناب بکنم . نه برای اینکه درسو اقتادم .برای اینکه خدا چقدر منو دوست داره که هم صحبت معلمها کرده منو . اینها رو گفتم به استادمو خداحافظی کردم . دلم خالی شد .البته گفتم خیلی پیچوندین واستادهیچ قضاوتی نکرد جز دلداری من . جالب اینجا بود که دقایقی بعد دوستان پیام دادن ، نمره ها روی سایت دانشگاه ثبت شد و من که نتونستم از سکوی آمار پرواز کنم باید این درسو ترمهای بعد تجدید کنم با یه روحیه تازه باید آماده بشم برای امتحانای بعدی که بتونم جبران معدل کنم . که از مشروط شدن فاصله بگیرم . آمار درس شیرینیه اگه یادش گیری... 

     





برچسب ها : آمار. دانشگاه  ,