این روزها آخرین روزهای گرامیداشت مقام معلم و کارگر است . آنان که نقششان در زندگی بشر تاثیربسیار دارد و معلم:
روزی مرا در کلاس اول راهنمایی به دفتر فراخواند . گفت : امروز صبرکن باهم به خانه تان برویم . کلاس درس تمام شد . گفت صبرکنیم دوستانت بروند بعد ما برویم . بعد از نیم ساعتی سوار ماشین ژیانش شدیم و به سمت روستای ما در 5کیلومتری مدرسه حرکت کردیم . به من نگفت چه کار دارد .وقتی رسیدیم تنور داغ بود و نان آماده . همراه با مادرم سرتنور نشست . چند لقمه نان خورد و با او همسخن شد . مرا فراخواند و گفت داخل ماشین یک بسته ای است بیاور . مقداری لباس در سایزهای اعضای خانواده برایمان خریده بود . وقت رفتن مبلغ 5000 ریال پول به مادرم داد که برای ایام عید هزینه کند . آن روزها حقوق کارگری پدرم 80 ریال در روز بود . هرگزنفهمیدم چگونه مارا نشان کرده بود . و چگونه سایزهای ما را بدست آورده بود . فقط می دانم تاثیر کارش در آن لحظه های سخت زندگی آنقدر بود که اکنون هر کودک محروم . هرافتاده در راه و هر گرفتار مرا به یاد محبت خانم مقصودی معلم حرفه وفن سال 1355در مدرسه فیروزآباد می اندازد .ومعلم ومعلم ومعلم ... گرامی باد مقام معلم .
خاکریز
مطلب بعدی :
پدیده ای که پدیده شد