یادم هست گاهی می شنیدم کسی برادر یا فرزندش را گم کرده و بعد از چندسال به طور اتفاقی اورا پیداکرده .داستانهای زیادی در این باره وجود دارد و البته بیشتر درفیلمهای هندی .
داستان من واقعیست .
12سال پیش با جوانی دوست بودم .دوست هم کلاس .چهارسال کنارهم می نشستیم ودرس می خواندیم اگر جنگولک بازی هم بود زیر سر ما دونفر بود اگر مشارکت در بحث استاد هم بود روی طراحی سوالات ما بود .دوره کارشناسی تمام شد .او ارشد قبول شد ماهم ماندیم. خیلی منتظر بودم روزی هم را ملاقات کنیم .چند روز پیش به دنبال کتابی در فضای مجازی بودم که نام نویسنده اسم دوستم بود . البته می دانستم کتاب می نویسد اما انتظار نداشتم نامش را در صفحات وب ببینم . درگوگل نام او را سرچ کردم .که دیدم یا علی چه همه ..... یکی از صفحات را باز کردم .یک وبلاگ بود . درددلهای یک دوست از دوستان دوستم بود.جالب بود .دقیقا با خصوصیات دوست من برابر بود .اما نوشته از سال 89 بود .برایش پیام گذاشتم که اگرآدرسی از او داری برایم ارسال کن .امروز آدرس وبلاگ دوستم را داد .با بازدید وبلاگش مطمئن شدم که خود خود خودش است . حالا منتظرم که او به وبلاگ من سر بزند و شماره یا آدرسی از خودش بدهد .آخه خوب نبود من آدرس یا تلفن بدم .شاید دوست نداشته باشد مرا ببیند ودر روی دربایسی بماند اگر نگوید این چرتو پرتها چیه که گفتی .آخه اون حالا دیگه یه روانشناسه .مگه نه ؟؟!!
خاکریز
نوشته شده توسط : محمد - تاریخ : یکشنبه 92/8/5 ساعت 5:19 ع