سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاکریز

میگم این کارتون پت ومت همچین غیرواقعی هم نیست ها! چند دقیقه پیش شبکه پویا نشون میداد جالب بود . از یه درخت سیب چند جعبه سیب جمع کرده بودن.فقط یه سیب رودرخت یادشود رفته بود. چند روش به کار گرفتن تا اون یه سیبو از درخت جمع کنن . نردبونشون شکست ،لونه زنبورا خراب شد ، شیشه خونشون شکست ، تخت فنریشون شکست ، دست آخر بیشتر سیبهایی که جمع کرده بودن از بین رفت تا تونستن اون یه سیبو از درخت جمع آوری کنن .
ولش کن بابا اینا نقاشیه و کارتونه برا بچه ها .
راستی یادتونه اون برف سنگین چند روز پیشو؟ آره همون برف که هنوز یخهاش توی خیابونای مشهد پایتخت معنوی ایران مشاهده میشه . طفلکیها این نیروهای شهرداری ! نه اینکه همون اول مسئولین یادشون رفته بود برفها روقبل از یخ بستن بایداز خیابونا جمع کنن . بنده خداها بعد چند روز با بیل و کلنگو لودرو چهل تن نمکو چندصد نفر کارگر افتادن به جون این یخها . خداییش جمعم هم کردندها . بعد متوجه شدند ای بابا ، آسفالتها هم کنده شده که .یا این میخکهایی که با کلی هزینه وسط خیابونا زدن  همه با بار یخها رفته توی کامیونها و بیرون شهر تخلیه شده . خب چیزی نشده که . دوباره آسفالت می کنن و باز با یه شرکت قرارداد می بندن تا دوباره میخ جدید بکوبه .یا اصلا میخ میخواد چیکار نرده می کشن .از میخو خط کشی هم بهتره .تازه وقتی برف میاد میدن زیر نرده ها .زنگ که نمی زنه .اگرم زد سال دیگه نرده ها رو جمع می کنن دیوار می کشن که دیگه کسی نتونه وسط خیابون دور بزنه . بعله پس چی ... از این پت ومت می گفتم .بعد رفتن .....

pat mat 6 خرید کارتون پت و مت





برچسب ها : پت ومت .مشهد .شهرداری  , 
      

آری حک کنید ،که درزیر خروارها خاک کسی مدفون شد که ، قوی بودوتنومند ، جنگجو بودوستیزه گر، دارا و توانگر،ازایل وتباری نامدار.ساکن در شهری بزرگ.قصری داشت باشکوه. حاکم بخشی از بلاد .وداشتوداشتو داشت...هرچه داشتم بنویسید ویک خط هم بنویسد که او اخلاق نداشت .خودخواه بود ومغرور. درد داشت اما نه درد مردم.حریص بودو طماع . اورفت وثروتی برجای گذاشت وچه لعنتها که برنداشت!...
بنگارید شاید مستمندان ومخلصانی برمزارم بنشینند و دعایی دربخشایشم به درگاه خدا بسپارند.که اگر چنین نشود وای برحال زارم ... 





برچسب ها : قبر.مرگ.قیامت  , 
      

برف یکی از نعمتهای بزرگ پروردگار عالمیان است که درهرکجا که بیایدکشاورزان را خوشحال می کند و به طبع آن وفور نعمت را درسال آینده به همراه دارد .درروستاهاهرچه ببارد مردم آن بازدست به آسمان دارند که خدایا شکر وباز آرزوی باریدن دارند . نه نگاهی به دست رفتگر دارند برای برفروبی نه شهرداری . صبح روز بعد چکمه ها را می پوشند وراهها را باز می کنند وراه زندگی را ادامه می دهند و منتظر باران و برف بعدی هستند . اما در شهر وضع تفاوت می کند . دریک نقطه از شهر تا برف می بارد عوامل شهرداری دست به دست هم می دهند وسعی در تمیز کردن خیابان دارندودر یک نقطه از شهر چون حاشیه نام دارد کسی به کسی نیست وتا خداوند آفتاب داغش را مامورآب کردن برفها نکند مردم باید ازروی یخها تردد کنند و دست وپاشکسته روانه بیمارستانها شوند و یا به دلیل نداشتن هزینه بیمارستان به شکسته بندیها مراجعه کنند . چون جمعیت این مناطق فشرده است وشرافت و عزت انقلابی هم دارند هنگام انتخابات سعی در حضور پای صندوقها دارند به همین دلیل تمامی آنهایی که رای می خواهند در دوران انتخابات با مراجعه به مساجد و سخنرانی قولهای فراوان می دهند که چه می کنیم وچه خواهیم کرد . باید رفت و دید مناطقی چون شهرک شهید رجایی یا همان قلعه ساختمان قدیم را .خواجه ربیع و شهرک قدس .اسماعیل آباد و مهر آباد و امیر آباد را که حالا با نامهای دیگری مزین شده اند . باید دید که بعد از یک هفته از بارش برف در مشهد هنوز  مردم نمی توانند در کوچه ها و خیابانهای آن به راحتی تردد کنند . وهیچ سهمی از چهل تن نمک شهرداری نداشته اند . ببینید !!.
قلعه ساختمانانتخابات .مردم





برچسب ها : آب وهوا. مشهد .برف.  , 
      

درروزهای جنگ تحمیلی که به قول یکی از دوستان غبار جنگ در کشور موج می زد بچه ها بازیهای زیبایی توی کوچه ها داشتند . یه عده عراقی می شدند یه عده ایرانی و شروع می کردند به جنگ و درگیری . به تناسب محل حضورشان سنگر می گرفتند یکی پشت یه تپه شن و یکی پشت دیوار و یکی توی جویهای بزرگ اون زمان کوچه ها و خیابونها که هنوز سطحش مثل حالا پوشیده نبود . اسلحه ها شونم جالب بود . یه تکه چوب یا یه خط کش بزرگ یا اسلحه های تمام پلاستیک ساخت وطن . همین بازی توی خونه ها هم رواج داشت با این تغییر که والدین اونها را هدایت می کردند و سعی داشتند گروه ایرانی را پیروز میدان کنند . همیشه عراقیها اسیر یا کشته یا متواری می شدند  . سنگرها و خاکریزهاهم درخانه یادر پناه پدر بود یا مادر و یا پدربزرگها و مادر بزرگ. خانه های وسیع میدان بزرگی برای دویدن و تیراندازی بود .اما حالا. اولا دیگه از اون بازیها خبری نیست . حالا ترمیناتور 3و4و.. حالا آی جی آی 1و2و.. حالا بازیهای اکشن آمریکایی شده بازی زنگ تفریح بچه ها . سنگرها وخاکریزهاشون تغییر کرده .دیگه پدرمادرا حوصله ندارند اونا روپشت سرشون تحمل کنند .یاباید پشت مبلهای بلند استیل و یا پشت تلویزیونهای 50اینچ سنگر بگیرند ، یا زیزمیزهای نهار خوری که بخش زیادی از خونه رو به خودش اختصاص داده. حرکت کم شده و سنگرها نامطمئن . اما اگه ماهواره داشته باشن بازی جور دیکست و خانوادگی میشه . دراینصورت بازی عوض میشه .ادای شبکه های من وتو وفارسی وان در می یارن.یکی خواهر میشه یکی برادر یکی شوهر خواهر و یکی دوست شوهر خواهر و یکی دوست یرادر و... اونوقتا که بازی ایرانی عراقی می کردن تا یه جا اشتباه می شد والدین می گفتن نه اینجوری نیست .رزمنده ها کشته نمی شن .شهید میشن .بگو شهید شد.اما امروز مامان با تلفن حرف می زنه بابا با اینترنت چت کرده و بچه ها یکی آرایش میکنه و دیگری به دنبال فرصتی برای گرفتن دست دوست شوهر فرضیشه و... باید چه کنیم ؟ چه کنیم .؟ خیلی فاصله گرفتیم وبازگشت به معنویت هزینه های بسیار داره . باید چه کنیم؟مسئولین فرهنگی کشور کجایند ؟ غیر ازاون که اونور آبه . منظورم اینهاییست که هنوز نرفتن!!...
افسران - "شهید بازی" = بازی جدید بچه های فلسطین!!!




      

820گرمی            علی




      

یکی بود سیر، هیچ گرسنه ای نبود . یکی دارا هیچ ناداری نبود . یکی خندان هیچ گریانی نبود . یکی کنار دریا هیچ بیماری بی دارو نبود . یکی صراف هیج ارزی نبود. یکی بربام لویزان هیچ بی خانمانی نبود . یکی سوار بر آ او دی  هیچ پیاده ای نبود. یکی با حقوق چندمیلیونی هیچ قراردادی نبود . یکی با اضافه کارقلمبه هیچ حقوق نگیری نبود .یکی چند تا مدیر بود یکی بیکار مونده نبود .یکی قرقاول می خورد یکی لقمه هاش پوست مرغ نبود . یکی خارج درس می خوند یکی تو کپر نبود .یکی یه ساعت حرف میزد شیشصد می گرفت یکی کافی نبود. یکی سه هزارمیلیارد می برد یکی مونده ی صدتومن نبود.یکی بی دانشگاه دکتر بودووزیر یکی 16ترمه نبود.یکی باشام عروسی چل میلیون یکی دختر بی جهاز نبود. یکی چند طبقه خونه یکی بی مسکن مهر نبود .یکی سرخوش زنعمت ،دورازخدا  یکی نادار ، ناشکر نبود . یکی بود هیشکی نبود ....




      

آمدم درموضوع بالا چند سطری با خدا درد دل کردم اما هنگام ارسال محو شد . دانستم که داد دل با خداگفتن نوشتنی نیست . به یک عکس بسنده می کنم .

 





برچسب ها : حج  , 
      

این دونفر یکیش از امیر امرای قطره یکی دیگش از وزیران خارجه قبلی اسرائیله .خانومه از سرزمینهای اشغالی اومده قطر .اون اومده برای قرار مدارایی که بهش میگن دیپلماسی . اما
وقتی با دلخوش و مذاکره نشده از راه دیگه وارد شده تا قاپ قطری رو بدزده و سرش شیره بماله . برای اینکه بدونین این قرارو مدار به کجا انجامیده به  
www.yaran-news.blogfa.com سر بزنید . منکه خجالت می کشم بگم چی شده .

39327545437913960283.jpg




      

          آیاضریح ساخته شده برای بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام که در حال انتقال به کربلاست ،قبل ازقرار گرفت برروی مزارشریف آن حضرت مقدس است ؟چرا ؟




      

تاریخ دردل خود رازهایی دارد که تاریخ نویسان آن را نوشته اند . برخی انسانهای فهیم و دانا که می خواهند مدیریت یک جمعی را به عهده بگیرند قبل از هر درسی تاریخ را مرور می کنند وبه فراز ونشیبهای آن توجه کرده و در مدیریت خود از آن بهره می برند . برای کشور ما نیز این تاریخ ثبت شده .از روزهای اقتدار و افتخار ایرانیان در باستان و از روزهای حمله مغولان به سرزمینهای آباد و کشتن مردم به صورت دسته جمعی و از گرفت کودکان به شیر از پستان مادران . تاریخ در ایران از قحطیها و کمبود ارزاق بسیارنوشته .از نحوه مدیریت حاکمان که چگونه اجناس را جیره بندی می کردند تا فقیری از فقر دولت نمیرد. آن روزهای سخت گذشت . اکنون همه چیز فراوان است و در انبارکهای خانه های کوچک و آپارتمانی مردم و انبارهای برزگ سرمایه داران انباشته برهم . اکنون دولتی را شایسته ایران است که تاریخ بداند و بتواند تدبیر کند که چگونه این اجناس را از انبارها و انبارکها به سفره ها بیاورد تا کخ نکند . عده ای ترسیده اندکه مبادا تاریخ در تکرار خود به قحطی برسد . عده ای حریصند که مباداقیمت ارز چنین و چنان شود . واین چیزی نیست جز سوء مدیریت دولتی که در پشت تریبونها فقط از ارز می گوید و از سوخت و از انرژی و از انبارهای پر از طلایش وازتحریم . برسر چند ریال بالا و پایین قیمت نفت به جان هم می افتند و در کتاب بودجه سال آن را بالا و پایین می کنند . اما آنچه امروز در این جامعه نیاز است این است که مردم بدانند دولتشان هر تدبیری می اندیشد برای آسایش ملت است نه برای بلعیدن این حزب و له کردن آن گروه .مردم اگر صداقت را در گفتار و عمل دولتشان شاهد باشند به فقر دولت می ساند و آن را همراهی می کنند . امروزه باید قناعت را به مردم گوشزد کرد نه با حرف و سخنرانی که با عمل .بایدسفره های چرب همایشها برچیده شود .باید آینه های چند متری پشت سخنرانها برچیده شود.باید بنرهای چند متری تبریکها و شعارهای توخالی جمع شود .باید مبلمان خارجی و چند میلیونی اتاق مدیران دور ریخته شود .بایدمسافرتهای چند ده نفره به خارج برای بستن یک قرارداد کوچک تعطیل شود .باید نمای ساختمانهای دولتی و بانکها از تزیینات خارجی و سبکهای اروپایی به سبکهای اسلامی ایرانی تبدیل شود و باید....بعد، از مردم انتظار همراهی و هم صدایی داشت . ها 

سفره ی جنگی



      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >